[زمین شناسی] زون کاویزی، زون حفره ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] حفره محصور - الف) یک حفره یا کاواک نسبتاً بزرگ و معمولاً نامنظم، یا ناهموار در یک ماده خاکی که معمولاً با سایر حفرات در اندازه قابل مقایسه با خود، متصل نیست. (بروور 1964). - ب) ...
وابسته به ولکان، ولکانی، (v کوچک) وابسته به آهنکاری یا آهنگری، رجوع شود به: volcanic
حالت اتشفشانی
جوش برقی، حرارت زیاد، ولکانیدن، تحت تاثیر حرارت اتشفشانی، جوش اکسیژن لاستیک و فلزات سایر معانی: (لاستیک سازی) سخت کردن لاستیک (توسط گوگرد و حرارت شدید)، ولکانیزاسیون [شیمی] وولکانش [پلیمر] و ...
اتشفشان شناسی سایر معانی: (قدیمی) رجوع شود به: volcanology، volcanology اتشفشان شناسی
[زمین شناسی] ساختاری حد واسط بین یک پشته میان اقیانوسی و یک کمان جزیره ای. مثلاً وولکانوریوم قطب شمال بین ژرف های نانسن و آموندسن در اقیانوس منجمد شمالی. (ران کورن و همکاران، 1967، ص161).
(گویش لاتین که در میان عوام ایتالیا رواج داشت) لاتین عامیانه
ادم عوام، ادم عامی و پست سایر معانی: آدم بی نزاکت، آدم هرزه درای
پستی، وحشیگری، اصطلاح عوامانه، عوامیت سایر معانی: هرزگی، بی نزاکتی، بددهانی، vulgarism اصطلاح عوامانه
پست کردن، مبتذل کردن، ساده کردن، عوامانه کردن سایر معانی: عوام پسند کردن، قابل فهم عوام کردن
بطور عوامانه یاپست، معمولا، ازلحاظ توده