[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Fe++,Mg) Fe3+[(UO2)(PO4)]4(OH)•12-13(H2O)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلند صدا کردن، با صدای بلند ادا کردن سایر معانی: فریاد کشیدن، داد زدن، با صدای بلند گفتن
داد و بیداد، فریاد، جیغ، داد، نعره سایر معانی: فریاد، داد، نعره، جیغ، دادوبیداد
(مخفف: voice coder) دستگاه تبدیل سخن به امواج و بالعکس [برق و الکترونیک] وکودر وسیله ای که سیگنال صحبت ترکیب شده تولید می کند.
[کامپیوتر] یک ترکیب کننده کلمات
عرق، ودکا، عرق روسی سایر معانی: ودکا، عرق روسی
مغرور، خوشحال، گشاده رو
(عضو قبیله ای در غرب سیبری) وگول
[کامپیوتر] پاسخ سمعی ؛ یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند سیستم کامپیوتر را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواست های انجام شده از ترمینال های تلفنی فراهم آورد
رجوع شود به: larynx
[زمین شناسی] فرمان صوتی
[زمین شناسی] شماره گیر صوتی