ویروس کش، ویش کش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تندی، خصومت، تلخی، واگیری، زهراگینی سایر معانی: نیش (virulency هم می گویند)، ویشناکی، قدرت عفونت زایی یا بیماری زایی (میکروب ها)، پلشت زایی، زهرآگینی، کینه، بدخواهی
تند، تلخ، ساری، مسری، بدخیم، کینه جو، زهراگین سایر معانی: زهرین، زهرآگین، سمی، تندنیش، خصومت آمیز، بدخواهانه، خصمانه، بدجنسانه، دشمنانه، کینه خواه، (پزشکی) ویشناک، مهلک، کشنده، سم دار ...
ویروس، عامل نقل وانتقال امراض سایر معانی: (زیست شناسی) ویروس، ویش، (در اصل) زهر (به ویژه زهر مار)، مایه ی تباهی و فساد، عامل نقل وانتقال امرا [علوم دامی] ویروس ؛ ذرات عفونت زای کوچکی هستند ...
[کامپیوتر] نرم افزار ضد ویروس برنامه ای کامپیوتری که با بررسیهای مضاعف در باره ی انجام سیستم عامل، سیستم را در مقابل ویروسها محافظت می کند. هیچ برنامه ی ضد ویروسی نمی تواند ادعای مقابله با ت ...
قوت، قدرت، نیرو، پیچ، زور سایر معانی: (لاتین) زور، مخفف:
روبرو، مقابل، شخص روبرو، درمقابل، باهم
[حقوق] مشیت الهی، حادثه غیر مترقبه، حادثه قهری، حادثه طبیعی، فورس ماژور
ویزا، روادید، روادید گذرنامه، ویزا دادن سایر معانی: ویزا زدن (به گذرنامه)، روادید دادن [نساجی] ویزا( نام تجاری پارچه ای از مخلوط 55% داکرون و 45% پشم فاستونی)
سیما، نما، منظر، صورت، رخ، چهره، رو، رخسار سایر معانی: قیافه، دیم، لچ، ظاهر، جنبه، لقا
visaged _پسوند: - رخ، - قیافه، - رو، - سیما
چسبناکی سایر معانی: چسبناکی