[زمین شناسی] خار یا تیغی که در زمان تشکیل metasicula ی گراپتولیتین تشکیل می شود. این خار در دیواره ای از metasicula احاطه می شود و به راحتی از حاشیه منفذی، بیرون می زند.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] همگرا شدن یا واگرا شدن از مخروط های رخ سطوح محوری.
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: LixAlxSi3-xO6
[عمران و معماری] منحنی بکر
[پلیمر] عایق بکر
[پلیمر] ماده بکر
[بهداشت] جمعیت دست نخورده
پشم نو (که قبلا به کار نرفته است)، پشم خام [نساجی] پشم خام - پشم تازه - پشم بکر
خالص، دست نخورده، بکر، دوشیزهای، باکره مانده سایر معانی: وابسته به یا برازنده ی باکره ها، دوشیزه وار، درخور دوشیزه ها، در حالت باکرگی، باکره، پاک، عفیف، (ساز موسیقی قرن 16) ورجینال ...
اسم خاص مونث (مخفف: ginny یا ginie)، نام یکی ازایالات اتازونی، توتون ویرژینی
رجوع شود به: white-tailed deer
نرده ی زیگزاگ (که با تراورس های کهنه ی راه آهن می سازند)