ویلا، خانه ییلاقی سایر معانی: خانه ی ییلاقی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(انگلیس)، ویلا و ساکنان آن
[عمران و معماری] پل روستایی
پست، فاسد، شریر، نالایق، بدذات، خیلی بد سایر معانی: خبیث، بدجنس، پست فطرت، فرومایه، از روی بدجنسی، خبیثانه، شریرانه، پست فطرتانه
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Cu,Ni,Co,Fe)S2
(ایتالیا - فرانسه - قدیمی)، آواز شاد و کوتاه
(شعر قدیم فرانسه دارای پنج بند که هریک سه سطر دارند) ویلانل
مقام رعیت
کرکی، پرزدار، مخملی، دارای ریشه های کرکی و مخملی سایر معانی: (کالبدشناسی) پرزمانند، پرزشکل
فرانسوا ویلون (شاعر فرانسوی)
توانایی، قدرت، نیرو، توان، فشار، زور، انرژی سایر معانی: شوق و حرارت، توانمندی
ترکه ای، شاخه ای، ترکه دهنده، شاخه دهنده