غالبانه سایر معانی: با پیروزی، مظفرانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیروزی، ظفر
تاق نصرت
روز پیروزی سایر معانی: day v روز پیروزی
خوراک غذا، خواربار، اذوقه
[نساجی] پشم ویکانا - ظریفترین پشم شتر لاما
رجوع شود به سایر معانی: (لاتین) رجوع شود به (صفحه ی بخصوص)، بازگشت به، نگاه کنید به، مانند، فی المثل [حقوق] رجوع شود به، نگاه کنید به
تلویزیون، تلویزیونی، تصویری سایر معانی: وابسته به تلویزیون، وابسته به تصویر تلویزیون (در برابر صدای آن: audio)، وابسته به نشان دادن داده ها بر صفحه ی کامپیوتر، فرتوری، دیداری، مخفف: videocas ...
[کامپیوتر] ضبط ویدیویی فرایند دیجیتایز کردن تصاویر تلویزیونی متحرک و ذخیره ی آنها در کامپیوتر بر خلاف frame grabber ضبط ویدیویی، یک کارت ضبط ویدیویی یک کارت ضبط ویدیویی نه فقط تصاویر بی حرکت ...
[برق و الکترونیک] حامل تصویر
[برق و الکترونیک] همبسته ساز تصویر مدار راداری که قابلیت آشکار سازی خودکار هدف را افزایش می دهد ،داده هایی برای رسم دیجیتال هدف تولید می کند و ایمنی در برابر نویز ،تداخل و همهمه را بهبود می ...
[برق و الکترونیک] آشکار ساز تصویر آشکار سازی که سیگنالهای IF تصویر را در گیرنده تلویزیون دمدوله می کند .