[برق و الکترونیک] رادار برد بسیار کوتاه راداری که حداکثر برد خط دید آن کمتر از 5mi ( 8km برای هدفی است که مساحت 1 m2 باریکه رادار دارد.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] نهر با پیچ تند
مثانه، آبدان، کیسه، تاول [بهداشت] آبدان
تاول زا، مولدالتهاب و ترشح، تبخال اور سایر معانی: موجب تاول زدن، vesicatory مولدالتهاب و ترشح
گودال، کیسه کوچک، تاولچه، ابدانک سایر معانی: تاول (blister هم می گویند)، (گیاه شناسی) کیسه یا حفره ی پر از آب یا هوا: آبدانک و حبابچه [زمین شناسی] حفره، غار - حفره کوچکی در یک سنگ آذرین است ...
[پلیمر] حامل تاولچه
[زمین شناسی] حفرات یا تاولها - حفرات گرد و بیضوی موجود در قسمت خارجی گدازه که براثرخروج گاز ایجاد می شود. [خاک شناسی] ریزحفره
[خاک شناسی] وسیکول-آربسکول
[علوم دامی] غده سمینال وزیکول، غده کیسه ای .
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Cu3Ba(VO4)2(OH)2
(نادر) وابسته به سرشب، شامگاهی، شبانه، شبانگاهی، (نادر) وابسته به نماز مغرب یا دعای سرشب، کتاب دعای شب، غروبی، مغربی، نماز مغرب
نماز مغرب سایر معانی: عبادت شامگاهی