(نادر)، کندن، چیدن، چیده شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] روش مساحت-سرعت
[ریاضیات] متوسط سرعت
[مهندسی گاز] ضریب سرعت [زمین شناسی] ضریب سرعت - یک فاکتور عددی، که همیشه کمتر از یکان است، که بیان گر نسبت بین سرعت حقیقی آب بیرون ریخته از یک دهانه یا سایر ساختارهای هیدرولیک یا دستگاه هیدر ...
[برق و الکترونیک] سیستم کنترل سرعت سیستم کنترل حلقه بسته ای که سرعت یا تندی موتور یا محرک را کنترل می کند و معمولاً شامل تاکومتری در یک حلقه تک است.
[عمران و معماری] منحنی سرعت
[عمران و معماری] کاهش سرعت
[آب و خاک] توزیع سرعت
[عمران و معماری] ضریب توزیع سرعت
[ریاضیات] میدان سرعت
[عمران و معماری] گرادیان سرعت [زمین شناسی] شیب سرعت - آهنگ تغییر سرعت با توجه به فاصله عادی با جهت جریان. (ASCE,1962).
[عمران و معماری] ارتفاع نظیر سرعت - ارتفاع سرعتی - بار سرعتی - بلندی سرعت - بار سرعت - ارتفاع نمایش دهنده سرعت - ارتفاع جنبشی