[آب و خاک] آبراهه با پوشش گیاهی،آبراهه علفی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیاه، رستنی(ها)، رویش، نبات، گیاهان، زندگی گیاهی، نشو و نمای نباتی، نمویاهی [صنایع غذایی] زندگی گیاهی [زمین شناسی] پوشش گیاهی [کوه نوردی] گیاه
[آب و خاک] پوشش گیاهی
[زمین شناسی] نوار پوشش گیاهی - الف) یک شکل یا نوع راه راه یا نواری جور نشده. ب) یک نوار جور شده که توسط پوشش گیاهی مشخص شده است. (سیگافوز. 1951).
گیاهی سایر معانی: vegetative گیاهی، روینده، رویش کننده، گیاه پرور
[شیمی] چربی گیاهی
غضبناک سایر معانی: پرشور، پراحساسات، پرحرارت، آتشین، حاد، ستهم، شدید، سخت، vehemently تند، با حرارت زیاد
حامل، وسیله نقلیه، ناقل، رسانه سایر معانی: وسیله(ی نقلیه)، ترابر، اوزار (ترابری)، مرکوب، بردار، وسیله(ی بیان)، بیانگر، برندگر، رسانگر [شیمی] محمل [عمران و معماری] وسیله نقلیه - اتومبیل - خود ...
[عمران و معماری] خصوصیت وسیله نقلیه
[عمران و معماری] چراغ راهنمای اتومبیل
[عمران و معماری] وسیله نقلیه-کیلومتر
[عمران و معماری] اشغال وسیله نقلیه