[آب و خاک] باد پیشگرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(انگلیس - عامیانه) سبزی
مخفف: las vegas
نبات، سبزی، گیاه، رستنی سایر معانی: گیاهی، نباتی، وابسته به گیاه، گیاه خوراکی (برگ خوراکی مانند اسفناج - ریشه ی خوراکی مانند سیب زمینی - میوه ی بته ای مانند گوجه فرنگی و بادمجان - دانه ی خور ...
خوراک سبزی دار
[نساجی] لیف گیاهی
عاجدانه (تخم سخت و عاج مانند گیاه بومی امریکای جنوبی به نام phytelephas macrocarpa که از آن دکمه و غیره می سازند)
جهان گیاهان، مولود نباتی
روغن گیاهی، روغن نباتی [نساجی] روغن گیاهی [پلیمر] روغن گیاهی
رجوع شود به: luffa
حالت گیاهی
روییدن سایر معانی: با ناپویایی جسمی یا فکری زندگی کردن، گیاه وار زیستن، خوردن و خوابیدن، (غده و زگیل و غیره) بزرگ شدن، رشد کردن، رستن، (مثل گیاه) سبز شدن، مثل گیاه زندگی کردن