[کامپیوتر] زوج برداری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] قالب ترسیم برداری سیستمی که داده های گرافیکی را برای رسم نمودارهای ناوبری به صورت ماتریسی از بردارها دخیره می کند که هر کدام با یک مختصات X,Y,Z و بردارهایی به نقاط مجاور مت ...
[ریاضیات] پتانسیل برداری
(ریاضی) حاصل ضرب برداری، ضرب برداری، حاصلضرب خارجی [شیمی] حاصلضرب برداری [ریاضیات] ضرب برداری، حاصل ضرب حاملی، حاصل ضرب خارجی، ضرب خارجی، حاصل ضرب برداری
[شیمی] کمیت برداری [ریاضیات] کمیت برداری
[برق و الکترونیک] نمایش برداری
[برق و الکترونیک] فضای برداری [ریاضیات] فضای خطی، فضای حاملی، فضای برداری [آب و خاک] فضای برداری
[برق و الکترونیک] تابع با مقدار برداری [ریاضیات] تابع بردار مقدار، تابع برداری
[عمران و معماری] تکنیک حجم برداری
[ریاضیات] مؤلفه ی برداری
[ریاضیات] نمایش پارامتری برداری
[ریاضیات] زیرفضای برداری