حمام بخار [نساجی] حمام بخار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[مهندسی گاز] فشاربخار [نساجی] فشار بخار [آب و خاک] فشار بخار
بخاردار، شبیه بخار، بخار مانند، بخارالود، بخاروار سایر معانی: بخاری
[ریاضیات] مبهم، نامعلوم
(در مکزیک و جنوب غربی ایالات متحده) گاوچران
رودخانه ی واردار (در شمال یونان)
[کوه نوردی] قشر نازک یخ
[برق و الکترونیک] voltampere-hour reactive; reactive voltampere-hour-ولت آمپر - ساعت رآکتیو واحد انتگرال توان رآکتیو در زمان در سیستم بین المللی واحدها ( SI)، که برابر است با توان رآکتیو 1 و ...
[سینما] بندان دهانه متغیر
[سینما] نوار صدا با حاشیه متغیر [برق و الکترونیک] شیار با سطح متغیر شیار صدای تقسیم شده ی عرضی به سطوح کدر و شفاف . خط مرز واضح بین این نواحی متناظر با شکل موج سیگنال ضبط شده است .
[برق و الکترونیک] پیکاپ خازن - متغیر ؛پیکاپ FM پیکاپ گرمافونی که سوزن آن تغییراتی در ظرفیت خازنی بوجود می آورد . که می تواند بسامد نوسان ساز را مدوله کند . سیگنال خروجی نوسان ساز در آشکار سا ...
[حسابداری] الگوی متغیر گردش نقدی