محل محبوب گردشگران (توریست ها)، تفریحگاه، محل توریستی، فرویشگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وابسته به واکسن، واکسنی
واکسن زدن، واکسینه کردن، مایه کوبی کردن، تلقیح شدن، واکسن زدن به، برضد بیماری تلقیح شدن [بهداشت] واکسن زدن
(رجوع شود به: cowpox) آبله گاوی، ابله گاو ی [بهداشت] آبله گاوی
[صنایع غذایی] پاستوریزه کردن خلایی : روشی است برای پاستوریزه کردن شیر که در سه مرحله انجام میگیرد. در مرحله نخست شیر را در فشار ۶۰۰ تا ۶۵۰ میلیمتر جیوه و دمای ۹۶ درجه سانتی گراد به طور آنی پ ...
[شیمی] خلاء [پلیمر] خلاء
[پلیمر] تزریق رزین به کمک خلاء
[پلیمر] قالبگیری با انتقال رزین با کمک خلاء، مشابه روش قالبگیری با انتقال رزین میباشد با این تفاوت که در این روش با ایجاد خلاء درون قالب به انتقال سریعتر و راحتتر رزین به درون آن کمک میگرد ...
[پلیمر] قالبگیری کیسه ای در خلاء، فرآیندی برای حذف فضاهای خالی و خارج کردن هوای محبوس شده و رزین اضافی با فشار همچنین رزین اضافه حاصل از لایهگذاری بوسیله خلاء از کیسه سلفون یا پلی وینیل است ...
[زمین شناسی] فیلتر خلاء - فیلترهای خلاء شامل فضای مناسبی هستند که با اتصال به یک سیستم خلاء در درون آنها کاهش فشار ایجادمی شودو با پوشش این فضا توسط پارچه، امکان فیلتراسیونموادحاصلمی شود . ا ...
[پلیمر] شکل گیری در خلاء
[پلیمر] گیرنده خلائی