(نام یکی از کانتون های سوئیس) اوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
uria_پسوند: ویژگی پیشاب، - پیشابی، - میز
ادراری، پیشابی سایر معانی: وابسته به یا دارای اوره، اوره ای، اوریک، موجود در ادرار
اسید اوریک سایر معانی: (شیمی) اسید اوریک (c5h4n4o3) [صنایع غذایی] اسید اوریک : ترکیب نیتروژن داری که از سوخت و ساز پورینها به دست می آید و از ادرار دفع میشود. در بیماری نقرس مقدار آن در خون ...
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: C5H4N4O3
پیشوند: اسید اوریک [uricosuric] (پیش از واکه: uric-)
(به ویژه پرندگان و خزندگان) اوره پیشاب
(انجیل) اوریئل
تجزیه شیمیایی ادرار، پیشاب سنجی سایر معانی: تجزیه ی ادرار، فراکافت پیشاب
سنگ مجاری ادرار، پیشاب سنگ
مجرای پیشاب
ادرار کردن، شاشیدن، پیشاب کردن سایر معانی: گمیز کردن، گمیزیدن، زهراب کردن