[نفت] نهشت غیر قابل استخراج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کهنه نشده، استعمال نشده سایر معانی: کهنه نشده، استعمال نشده
قانون غیر مدون، قانون غیر مندرج، قانون سنتی، قانون عرفی، قانون ننوشته، عرف، رسم متداول [حقوق] قوانین غیر موضوعه، قانون غیر مدون (از قبیل عرف و رویه قضایی)
سرکش، گردن کش سایر معانی: سرکش، گردنکش
[عمران و معماری] تکیه گاه صلب [زمین شناسی] تکیه گاه صلب
برخاستن، بالا رفتن، ترقی کردن، بالا بردن یا ترقی دادن، در حال کار، جلو، بالا، روی، بالای، بر فراز، در بلندی سایر معانی: پیشوند: بالا (معمولا معنی واژه را یا عوض می کند یا تشدید می کند) [upbr ...
(عامیانه) گیج، هاج وواج، دستپاچه
(عامیانه) دچار مشکلات (به ویژه مشکلات مالی)
[نفت] فراشیب
همه جا، اینجا و آنجا، تا کوه قاف، دردره وماهور، درهمه جا
1- معلق، نابسامان، بلاتکلیف 2- (عامیانه) خشمگین، هیجان زده
به وجدانم سوگند