[نساجی] تک فرایند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] شیب واحد
تک مدرکی [کامپیوتر] رکورد واحد؛ تک مدرکی
[ریاضیات] مجموعه ی یکانی
[برق و الکترونیک] پله واحد
[ریاضیات] با یک درجه ی آزادی
[عمران و معماری] بردار واحد - بردار یکه [برق و الکترونیک] بردار واحد [زمین شناسی] بردار واحد [ریاضیات] بردار یکه
[نساجی] نمونه بافت-یک تکراربافت
(مقدار یا میزان هر واحد اندازه گیری) یکان میزان، سنجه میزان، بر حسب یکان، یک واحد، یگان
[ریاضیات] یکه دار
یکتا پرستی، توحید گرایی، وحدت گرایی، اعتقاد بوحدت وجود سایر معانی: توحید گرایی، وحدت گرایی، اعتقاد بوحدت وجود، یکتاپرستی
[ریاضیات] قطری کردن یکانی