[ریاضیات] قرص یکه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] عنصر واحد، عضو واحد، واحد، عامل، واحد، عنصر یکه، عنصر یکانی، عنصر خنثی
[عمران و معماری] ازدیاد طول ویژه
[برق و الکترونیک] بهره واحد
[ریاضیات] یکاگروه
[ریاضیات] نمره ی انحرافی نرمال واحد
[ریاضیات] واحد محاسبه
[ریاضیات] واحد طول، واحد مسافت
[حسابداری] فرض واحد اندازه گیری
[ریاضیات] گوی باز یکه
[عمران و معماری] قرارداد بر اساس فهرست بها - قرارداد فهر ست بهایی
(بازرگانی)قیمت گذاری واحد، بها گذاری یکان