[کامپیوتر] مسیر یک طرفه ؛ مسیر یک جهته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] مدار یک طرفه
[برق و الکترونیک] شبکه یک طرفه
[برق و الکترونیک] ولتاژ تک جهته ولتاژی که قطبیت آن، ثابت است ولی مقدار آن می تواند ثابت نباشد.
[حقوق] قانون متحد الشکل
[ریاضیات] حدود تعریف نشده، حد، جمله
(شخص یا چیز) متحد کننده، یکپارچه کننده، یکی کننده، تکسازگر، متحد کننده، موجد وحدت
دارای فقط یک فیبر یا تار یا لیف یا سیم، یک تاری، تک رشته ای، یک لا، یک رشته، دارای یک سیم یان [برق و الکترونیک] تک رشته ویژگی داشتن یا به کار بردن تنها یک تار، سیم یا ریسمان .
اونیفورم، یک شکل، متحد الشکل، یک ریخت، یکسان، یک دست، یک نواخت، یک نواخت کردن سایر معانی: ثابت، بی تغییر، یکجور، همجور، مشابه، مثل هم، متشابه، هم شکل، تکدیس، همدیس، همگونه، لباس متحدالشکل (م ...
[آب و خاک] جریان هوادهی شده یکنواخت
[عمران و معماری] آیین نامه ساختمانی یکنواخت - آیین نامه یکنواخت ساختمانی
[عمران و معماری] آبراه یکنواخت [زمین شناسی] کانال یکنواخت - در علم هیدرولیک، کانالی را گویند که دارای مقطع عرضی یکنواخت و ناهمواری و شیب ثابت می باشد. (ASCE,1962).