بی تردید، اشتباه نشدنی، غیر قابل لغزش، خطا ناپذیر سایر معانی: بی اشتباه، بی لغزش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(مخفف) بخش آموزشی و علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، یونسکو [بهداشت] سازمان آموزشی, علمی و فرهنگی ملل متحد - united nations educational scientific and culture
نب غیر مستوی
[نساجی] نایکنواختی رنگ
بی حادثه، بدون رویداد مهم سایر معانی: عاری از رویدادهای مهم، عادی، یکنواخت، بی رویداد
بی مانند، بی نظیر، بی همتا، فرد، بی سابقه سایر معانی: بی مثال، غیر موازی
بی عیب، استثناء ناپذیر، انتقاد ناپذیر سایر معانی: بی نقص، بی کمبود
[ریاضیات] غیبت غیر موجه
[ریاضیات] حرکت غیر منتظره
[حسابداری] انتقالهای غیر منتظره ثروت
محونشدنی، نازدودنی
پایدار، با وفا، تمام نشدنی سایر معانی: استوار، بی دریغ، راسخ، قابل اتکا، قابل اعتماد، کم نیامدنی