چمدان کوچک (برای دو دست لباس و غیره)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] سری دوم ماشینهای کارد دو سیلندری پشم
[زمین شناسی] دو طرفه [ریاضیات] دو دنبالی [آمار] دو طرفه
[ریاضیات] دو نکته
دو رنگه، دارای دو رنگ یا سایه رنگ، دو فامی
دو ارز، دو ارزشی [ریاضیات] دو ارزشی
[ریاضیات] قانون توزیع دو متغیره، قانون توزیع دو بعدی
لیست دو طرفه
[برق و الکترونیک] تکرار کننده دو طرفه تکرار کننده ای که سیگنالهای ورودی از هر طرف را تقویت می کند.
[کامپیوتر] عملکرد همزمان دو طرفه
مدار دو سیمه [کامپیوتر] مدار دو سیمه [برق و الکترونیک] مدار دو سیمه واژه ای برای اشاره سیم تلفن متصل کننده مرکز تلفن به تلفنهای مشترکان ،که معمولاً به نام های سیم زنگ و نوک نامیده می شوند و ...
اتومبیل کرایه مسافری