(کشتی) دارای دو پروانه (که در خلاف جهت هم می چرخند)، دو ملخی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[پلیمر] شکل دهی ورقه دوقلو
[خودرو] استفاده از یک جفت شمع برای هر سیلندر که باعث سوخت بهتر ترکیب سوختی میشود و همچنین با کاهش زمان احتراق تراکم نیز افزایش میابد.Alfa romeo و بنز (محمد بزن قدش) از این سیستم استفاده میکن ...
[برق و الکترونیک] شبکه T دوتایی ؛ شبکه T موازی شبکه تشکیل شده از دو شبکه T موازی که جای خازن و مقاومت در یکی از آنها عوض شده است .
ریسمان ریسی چندلا کننده، چیزی که می پیچد یادورمیزند، پیچنده
نیش، سرزنش وجدان، درد شدید و ناگهانی، تیر کشیدن، دور زدن، پیچیدن، درد کشیدن سایر معانی: (وجدان و غیره) عذاب، سوز، درد شدید و ناگهانی و کوتاه مدت، تیرکشی، زوک زوک کردن، درد شدید احساس کردن، س ...
[کامپیوتر] عدسی ها و یک دیسک چرخان، دستگاه ورودی شامل حس کننده های نوری
[زمین شناسی] دهانه دوقلو - یک عارضه در سطح کره ماه که از دو کراتر یا دهانه ساخته شده که دارای حاشیه های هم پوشان می باشد.
[زمین شناسی] محور دوقلو، محور دوقلویی.
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Pb(Sb,As)2S4
گردش، چرخش، چرخیدن سایر معانی: چرخاندن، گرداندن، چرخ دادن، تاب دادن، پیچاندن، پیچ و تاب دادن، (به سرعت دور محور) گشتن، دور زدن
(خودمانی) رجوع شود به: twerp