مجوف، لولهای، ساخته شده از لوله، لوله مانند، سیگاری شکل سایر معانی: وابسته به یا همانند لوله، لوله سان، نایژه ای، حمل شده یا رسانده شده توسط لوله، لوله دار [عمران و معماری] توخالی [نساجی] لو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] لوله آلات
[زمین شناسی] غارچکه لوله ای - استالاکتیت لوله ای: یک استالاکتیت نازک توخالی که دارای قطر یک قطره آب است. - مترادف: استالاکتیت نی گون. نی سودا.
[عمران و معماری] سیستم لوله ای
[زمین شناسی] چاه لوله ای
حالت لوله ای، چیز مجوف
به شکل لوله در آوردن، آوندسان کردن، لوله دار کردن، لوله زدن به، دارای مجرای لوله ای کردن
لوله کوچک، ناسور سایر معانی: لولچه، لوله ی کوچک، نایچه [زمین شناسی] سنگال آهکی توخالی - یک سنگال توخالی شاخه مانند آهکی که ویژگی نهشته های لُسی است.
tubulifloral دارای گلهای لوله ای وطبقی شکل، وابسته به استکانیان
(دارای گل های کوچک و تکمه مانند) گل تکمه ای، تکمه گل دار
دهانه ی لوله مانند، دهان لوله مانند، دریچه کوچک لوله ای
نیرو، چین، زور، سجاف، تاه، تو گذاری، شیرینی مربا، بالازدگی، بالازنی، شدت زومندی، شمشیر نازک، تو گذاشتن سایر معانی: بالا زدن، تا کردن و تو زدن، تو کردن، (به طور گرم و نرم) در بستر (و غیره) قر ...