[زمین شناسی] دادهه ای بُریده [آمار] داده های بُریده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] سهموی بریده بازتابنده رادار سهموی که بخشی از بالا و پایین آن بریده شده است تا باریکه رادار در صفحه عمودی پهن تر شود.
[زمین شناسی] خاک فرورفته
[زمین شناسی] سیخک های قطع شده - صخره هایی مثلثی شکل که بر اثر بریده شدن خشکی نفوذی به داخل دره یخزاری آلپی توسط فرسایش به وجود می آید.
خطای برشی [کامپیوتر] خطای برش، خطای کوتاه کردن [ریاضیات] خطای برش، خطای سر بریدن
[ریاضیات] نقطه ی برش
غلتاننده، غلتک زن
(سده های 16 و 17) شلوار کوتاه پف دار، شلوار کوتاه گشاد، شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
[عمران و معماری] راه پر آمد و شد - راه پر شد و آمد
[زمین شناسی] فاضلابرو اصلی
[زمین شناسی] مهارگاه ثابت، مفصل گاه ثابت -شاهتیرمفصلگاه
[زمین شناسی] بازوی نگهدارنده متصل به مفصل گاه