(آموزش) آزمون درست و غلط، امتحان صحیح و غلط، ازمایش درستی ونادرستی چیزی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] فرم واقعی
(میوه ای که از یک برچه یا برچه های آمیخته ی یک گل به وجود آمده) یک برچه زاد، تک برچه
راست است که اندکی خسیس است ولی
[برق و الکترونیک] راستا حقیقی راستای اندازه گیری شده نسبت به شمال حقیقی .
[حسابداری] سود حقیقی _ قیاسی
[ریاضیات] معادله ی رگرسیون خطی حقیقی
[ریاضیات] میانگین واقعی
[برق و الکترونیک] شمال حقیقی جهت قطب شمال از دید ناظر یا خطی که این جهت را نشان می دهد.
دنده های حقیقی، اضلاع پیوسته به قص
لگن زیرین
[زمین شناسی] نشست واقعی