مسافر باگاری سایر معانی: مسافر باگاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کوه نوردی] راه پیمایی
[آب و خاک] الگوی زهکشی داربستی
[زمین شناسی] آبراهه داربستی
شبکه، داربستبندی، چیز شبکه مانند، شبکه داربست سایر معانی: طرح مشبک
[نساجی] لیف مصنوعی ترلون ( پلی کاپرولاکتام )
(جانور شناسی) کرم سوراخ دار (انواع کرم های پهن از رده ی trematoda)، کرم روزندار
لرزش
لرزنده چون لرزانک
ترسناکانه، زیاد
[عمران و معماری] ترمی - قیف و لوله - لوله - قیف لوله
[عمران و معماری] بتن ریزی با ترمی - بتن ریزی با قیف و لوله