تجلیل کردن، مورد احترام قرار دادن، گرامی داشتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رام، نرم، تعلیم بردار، قابل درمان، قابل بحث سایر معانی: قابل بحک
[پلیمر] عمل آوری شده
رفتار، معامله، علاج، درمان، معالجه، تلقی سایر معانی: طرز برخورد، رسیدگی، پردازش، تیمار، مداوا، طرز عمل [سینما] خلاصه داستان - نوشتن و تهیه طرز برداشت فیلم - طرز برداشت و ارائه - پیش نویس فیل ...
پیمان، موافقت، عهد، قرارداد، معاهده، عقد، عهد نامه، پیمان نامه سایر معانی: مقاوله نامه، سامه، (میان کشورها) قرارداد، (مهجور) مذاکره، توافق، قول و قرار [حقوق] عهدنامه، معاهده، پیمان، میثاق ...
بندر ترابوزان (در شمال ترکیه)
[نساجی] رکاب پایی ورد ( در ماشین بافندگی قدیمی )
عدد یک با 24 صفر بتوان 2
[کامپیوتر] نمودار درخت [ریاضیات] نمودار شجری، نمودار درختی
[زمین شناسی] آزمایش درختی [آمار] آزمایش درختی
[معدن] فلوتاسیون شاخه درختی (فلوتاسیون)
(امریکا) چمن کنار خیابان، چمن پیاده رو