[آب و خاک] عناصر کمیاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] فاصله زمانی دنبال روندگحی فاصله زمانی جارو برای دنبال کردن الگوی مطلوب روی صفحه نمایش لامپ پرتوکاتدی .
[علوم دامی] مینرالهای جزیی ؛ مینرالهای که از نظر کمی به مقدار اندکی در بدن مورد نیاز هستند
[ریاضیات] اثر رویه
[ریاضیات] رد تبدیل خطی
[ریاضیات] رد ماتریس، اثر ماتریس
[ریاضیات] رسم کردن
[معدن] اثر لغزش (زمین شناسی ساختمانی)
[نفت] ردیاب ها [آب و خاک] ردیاب
(به ویژه در معماری گوتیک و آذین پنجره ها و سوزن دوزی) آذین توری، نقش تور بافت، تزئینات ونقش ونگار پنجره های گوتیک
[آب و خاک] نیروی برشی
نایی، مربوط به نای، نای مانند سایر معانی: وابسته به نای، tracheary مربوط به نای