زهر، سم، سمی، مسموم کننده، مسموم، داروی سمی سایر معانی: عامل مسموم کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
toxicity, n•زهرگینی، زهرآگینی، زهرینی، سمیت، میزان زهری بودن
متخصص زهر شناسی، زهر شناس سایر معانی: زهر شناس، متخصص زهر شناسی
زهر شناسی، مبحث داروهای سمی سایر معانی: مبحث مواد سمی، مبحک داروهای سمی [زمین شناسی] سم شناسی - در اصل مطالعه انواع سم ها و در حال حاضر علم پاسخگویی بدن به زونبیوتیک ها (مواد بیگانه در بدن) ...
[نساجی] مسمومیت
زهر مانند، زهرسان، زهرگونه
علم تیراندازی باتیر وکمان
عروسک وار، مثل اسباب بازی
آرنولد توین بی (مورخ انگلیسی)
[نساجی] کمپانی ژاپنی صنایع تویو کواتسو
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Ag2FeSn3S8
(گیـاه شنـاسی) تـویـون (heteromeles arbutifolia از خانواده ی rose - بومی کالیفرنیا)، درخت راج سفید گل سواحل کالیفرنیا