جمع بندی [ریاضیات] جمع بندی، جمع زنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] مربعهای لاتین کلاً قطری [آمار] مربعهای لاتین کلاً قطری
[ریاضیات] زیرمجموعه ی تماما مرتب
داروی ضد مالاریا مرکب از گنه گنه وترکیبات دیگران
(در قمار و مسابقه ی اسب دوانی) تابلو شرطبندی
جاده مخصوص حمل لوازم و ذخایر به محلی
وابسته به توتم سایر معانی: وابسته به توتم
توتم پرستی سایر معانی: توتم گرایی
totemite : معتقد بوجود روح حافظ یک قوم یا قبیله
دیگری، دومی، بعدی، نفر بعدی
[ریاضیات] نشانگر
(یکی از حومه های لندن) توتن هام