شکایت پیش کسی بردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوستی خاله خرسه
to (the best of) my knowledgeانچه من میدانم، درحدوددانش یااطلاع من
to (or after)one's mindمطابق ذوق
یاسین به گوش خر خوندن
کاری را بد دانستن
جانماز آب کشیدن
1- اول از همه، اولا 2- در آغاز، در ابتدا 3- (موتور و غیره) روشن کردن
تا به آن حد که، آن قدر که
بنا بر عقیده ی راسخ من
تا آنجا که می دانم
کاملا، به حد اکثر، درست و حسابی، تا بیشینه