اراستگی، پیراستگی سایر معانی: اراستگی، پیراستگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنیه، اسم، نام، سرصفحه، برنامه، مقام، استحقاق، حق، لقب، عنوان، صفحه عنوان کتاب، عنوان قبل از اسم شخص، عنوان نوشتن، واگذار کردن، لقب دادن، نام نهادن، عنوان دادن به سایر معانی: تیتر، سرنامه، ف ...
[کامپیوتر] نوار عنوان - برچسبی در بالای یک پنجره که معمولاً معرف برنامه فایلی است که پنجره به آن تعلق دارد .
[سینما] عنوان بندی / تیتراژ - عنوان سازی / عنوان نویسی [برق و الکترونیک] عنوان بندی
[سینما] تخته تیتر
[سینما] استودیوی مخصوص تیتراژ
چرخریسک، چرخ ریسک سایر معانی: (جانور شناسی) چرخ ریسک (انواع پرندگان گنجشک سان از تیره ی paridae به ویژه parus bicolor)، چرخ ریسو، چر ریسک
[شیمی] تیتر کننده
[نساجی] دنیر ( وزن 9000 متر لیف یا نخ فیلامنتی بر حسب گرم )
عیارسنج، عیارسنجی
حرف مفت، شایعه، شایعه پردازی، یاوه، سخن چینی، شایعات بی اساس، یاوه گفتن
[معدن] بندش(حفاری اکتشافی)