مسئولیت، جوابگو، مسئول حساب، قابل توضیح سایر معانی: مسئول، پاسخگو، توضیح پذیر، قابل توجیه، گفتنی، ایاره پذیر [حقوق] جوابگو، مسئول، ملتزم، مسئول حساب [ریاضیات] قابل توضیح، مسئول ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حسابداری سایر معانی: ایاره گری [ریاضیات] حسابداری
علم حساب یا دفتر دارى
[حسابداری] تخصیصهای حسابداری
[حسابداری] خدمات بررسی و حسابداری
[حسابداری] کنترل حسابداری
[حسابداری] حسابداری برای تغییرات قیمت
[حسابداری] سود حسابداری
[حسابداری] سود مشمول مالیات
[حسابداری] سیستم اطلاعاتی حسابداری
[ریاضیات] مدیریت حسابداری
[حسابداری] روش حسابداری