[عمران و معماری] راهروی دستیابی - گالری دستیابی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] دستگاه مکانیکی در واحد ذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار می دهد .
[عمران و معماری] نقطه دسترسی - نقطه ورود - نقطه دسترس [برق و الکترونیک] نقطه دسترسی
[کامپیوتر] منوی سیستم دستیابی .
[حقوق] حق مراجعه به دیوان داوری یا دادگاه
[خاک شناسی] لوله دسترسی
معاونت در جرم
معاون جرم، هم دست سایر معانی: رجوع شود به: accessory، accessory : حق
دسترسی، دستیابی پذیری، امکان نزدیکی، قابلیت وصول، وسیله وصول، امادگی برای پذیرایی سایر معانی: دسترسی، امکان نزدیکی، وسیله وصول، امادگی برای پذیرایی، قابلیت وصول [عمران و معماری] دسترسی - دست ...
[کامپیوتر] قابلیت دستیابی، قابلیت دسترسی .
چنانکه بتوان بدان راه یافت، بطورقابل دسترس
نزدیکی، ورود، جلوس، تابع وصول، دخول، پیشرفت، نیل، شیوع، تملک نماء، نمایات، الحاق حقوق، شرکت در مالکیت، افزایش، شییء اضافه یا الحاق شده، تابع وصول کردن سایر معانی: (در مورد جاه و مقام به ویژه ...