[آمار] خطای پذیرش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] عدد پذیرش، عدد قبولی، تعداد قابل قبول [آمار] عدد پذیرش
[آمار] منطقه پذیرش فرایند
[حقوق] قبولی برات نکول شده توسط شخص ثالث در ازاء دریافت حق العمل
مقبول، پذیرفته سایر معانی: مورد توافق، مرسوم و معمول
[حسابداری] رویه های پذیرفته شده
[ریاضیات] پذیرفته شدن، پذیرفتنی، قابل قبول
[ریاضیات] حالت قبول شده
پذیرنده، قبول کننده سایر معانی: پذیرا، (حقوق) متقبل، کسی که پرداخت سند یا حواله ای را تقبل می کند، قبولی نویس [شیمی] (اتمی که یک جفت الکترون از اتم دیگرى می گیرد) اتم پذیرا، اتم پذیرنده، پذی ...
[برق و الکترونیک] مدار پذیرنده مدار تشدید سری که در بسامد تنظیم شده دارای امپدانس پایین و در سایر بسامدها دارای امپدانس بالاتری است . به صورت سری در مسیر سیگنال قرار میگیرد تابسامد مطلوب را ...
[برق و الکترونیک] سطح پذیرنده
[کامپیوتر] رمز دسترسی، کد دسترسی، کد دستیابی، رمز دستیابی .