دگرش پذیر سایر معانی: قابل تغییر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطور تغییر پذیر
[برق و الکترونیک] جریان متناوب 1 فاز
[معدن] هاله دگرسانی (زمین شناسی اقتصادی)
[زمین شناسی] دگرسانی نفت نفت خام ممکن است در اثر حرارت و فعالیتهای باکیریایی به هیدرو کربنهای سبک تبدیل شود که به آن دگرسانی نفت گویند
گزینه دگرگونی
روانشناسى : نقش دهى
[زمین شناسی] سنگ دگرسان شده سنگی که از زمان تشکیل اولیه خود تحت تغیراتی در ترکیب شیمیایی یا کانی شناسی خود قرار گرفته است. [نفت] سنگ تغییر یافته
یک درمیان، متناوب، متبادل
(ریاضی) زاویه های متبادل [ریاضیات] زاویه های متبادل
[حقوق] داور علی البدل
[ریاضیات] زاویه های متبادل برونی