بادام، مغز بادام، درخت بادام سایر معانی: به شکل بادام یا بادامک، بادامی، درخت بادام (prunus amygdalus از خانواده ی rose)، (رنگ پوست بادام) قهوه ای کم رنگ، بژ، ساخته شده از بادام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیره بادام
رنگ مغز پسته ای
گزبادامی
[ریاضیات] تابع تقریبا همه جا پیوسته
[ریاضیات] آزمون تقریبا ناوردا [آمار] آزمون تقریباً ناوردا
[ریاضیات] همگرایی قریب به یقین
[ریاضیات] همگرائی تقریبا حتمی، همگرایی با احتمال یک
[ریاضیات] همگرایی تقریبا یکنواخت [آمار] همگرایی تقریباً یکنواخت
نوانخانه، خسته خانه، گدا خانه سایر معانی: دارالمساکین، گداخانه، لنگرخانه، دارالمساکین، مسافرخانه خیریه
[زمین شناسی] آلنوئیت - این سنگ یکی از انواع لامپروفیرها است. از ملیلیت، بیوتیت یا فلوگوپیت، مختصری کلینوپیروکسن، اولیوین، کانیهای کربناته، پروفسکیت، آپاتیت، نفلین، مونتی سلیت و اکسیدهای آهن ...
مطلق