سفید شونده، سپید شدگی، آلبرتوس ماگنوس (فیلسوف آلمانی و معلم توماس اکوایناس)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] آشکوب دوره کرتاسه پیشین، 99 تا 112 میلیون سال پیش
[خاک شناسی] افق آلبیک [آب و خاک] افق البیک
(پزشکی) فقدان مادرزادی رنگدانه ها در پوست و مو و چشم، زالی، زال تنی، آلبینیسم، (مسیحیت - فرقه ای در جنوب فرانسه که در قرون دوازدهم و سیزدهم شهرت یافت و بعدها به جرم ارتداد سرکوب گردید) البی ...
[زمین شناسی] از انواع خاک های گچی
زالی، سفیدی پوست، عدم وجود رنگ دانه در بدن سایر معانی: زال، زال تن، (پزشکی) فقدان مادرزادی رنگدانه ها در پوست و مو و چشم، زال تنی، آلبینیسم، طب سفیدی پوست [علوم دامی] 1) زالی. 2) فقدان رنگدا ...
زال، ادم سفید مو و چشم سرخ، شخص فاقد مواد رنگ دانه سایر معانی: (اشعار قدیم) انگلیس، زال تن، ادم سفید مو و چشم سر
[زمین شناسی] آلبیتی شدن اضافه شدن یون na+ به ماده معدنی و تولید آلبیت
آلبیون (شاه لمباردها و فاتح شمال ایتالیا)، (گیاه شناسی) البیزیا (جنسی از درختان زینتی مناطق حاره از تیره ی گل ابریشم)
(کالبدشناسی) وابسته به بافت های محکم و سفیدرنگ (مثل سفیدی چشم)، وابسته به زال بافت، آلبوژنوس، زال بافتی، آلبوژینه، آلبیون (شاه لمباردها و فاتح شمال ایتالیا)
[خاک شناسی] آلبالها [آب و خاک] زیررده های آلبوم
[زمین شناسی] پهنه رسوبی-ساختاری البرز شامل بلندی های شمال صفحه ایران است که به شکل تاقدیسی مرکب (Anticlinorium)، در راستای خاوری_باختری، از آذربایجان تا خراسان امتداد دارد. مرز شمالی آن محدو ...