[نساجی] هوادهی پارچه بعد از رنگرزی با رنگهای خمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] الگوی جریان در عکس های هوایی ( تن خاکستری )
[مهندسی گاز] لوله هوا
هواپیما ربا، گروگانگیر هواپیما
بادگیر، چاه هوایی سایر معانی: دست انداز هوایی، hole air : منفذ [نساجی] حفره هوا -چاه هوایی - کیسه هوایی [پلیمر] حفره(کیسه،چاه - -
دژبان نیروی هوایی، مامور پلیس یا انتظامات نیروی هوایی
قدرت هوایی [زمین شناسی] قدرت هوایى
[نفت] درجه ی فشار هوا
[زمین شناسی] دوباره پر سازی از هوا، باز پر سازی از هوا
[پلیمر] حلقه بادزن
[عمران و معماری] خدمات هوایی
[زمین شناسی] نسبت هوا به فضا در یک خاک، نسبت حجم آبی از خاک اشباع شده که می تواند بوسیله نیروی جاذبه زهکشی شود، به کل حجم فضای خالی خاک. مقایسه شود با : air void ratio.