ربودن، دزدیدن، دور کردن، ادم دزدیدن، سرقت کردن، از مرکز بدن دور کردن سایر معانی: آدم ربایی کردن، آدم دزدیدن، (زیست شناسی) از محور بدن دور کردن، ورا بردن، جدا کردن، دزدیدن شخص، ازمرکز بدن دور ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عضله دور کننده، دور کننده، ادم ربا، ادم دزد سایر معانی: طب عضله دور کننده
عبدالمجید (سلطان عثمانی)
در بستر، در رختخواب سایر معانی: در تختخواب، بستری
[ریاضیات] معادله ی انتگرال آبل
[ریاضیات] قضیه ی حد آبل
[ریاضیات] مسأله ی آبل
[ریاضیات] مجموع پذیری آبل
[ریاضیات] قضیه ی آبل
ش درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است [زمین شناسی] درخت سپیدار که نام لاتین آن populus alba است .
[ریاضیات] آبلی
[ریاضیات] دسته ی آبلی، رسته ی آبلی