اروژل (ماده ای که از تعلیق حباب های کوچک گاز در مایعات یا جامدات به دست می آید)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] جونگار
شخصی که وضع هوا و امواج را به کشتی گزارش میدهد، هواشناسی کشتی
[زمین شناسی] سنگ شناسی هوایی یک اصطلاح علمی مرتبط با شهاب سنگ ها . مقایسه شود با: شهاب سنگ شناسی .
[آب و خاک] تحلیل اطلاعات هواشناسی
[آب و خاک] روز هواشناسی
هوا شناس سایر معانی: هواشناس
هواشناسی، جوشناسی سایر معانی: بخشی از علم هواشناسی که با شناخت هوا (به ویژه در ارتفاعات بالا) سر و کار دارد [عمران و معماری] هواشناسی - جوشناسی [زمین شناسی] هواشناسی، جوشناسی [آب و خاک] جوشن ...
[آب و خاک] نقشه برداری هوامغناطیسی
مکانیک هواپیما، مربوط به مکانیک هواپیمایی سایر معانی: مکانیک هواپیما، مربوط به مکانیک هواپیمایی
چگالی سنج سایر معانی: (دستگاه سنجش چگالی هوا و گازها) چگالی سنج هوا، آیرومتر، دستگاه اندازه گیری چگالی و جرم هوا [عمران و معماری] چگالی سنج - هواسنج - غلظت سنج [مهندسی گاز] هواسنج، چگالی سنج ...
مربوط به دانش هوانوردی سایر معانی: مربوط به دانش هوانوردی