کیکانان
معنی
(اِخ) یعنی ولایت کیکان که
معربش قیقان است. در تاریخ بیهقی مقصود
ولایتی است در سند به جانب خراسان. (از
حاشیهٔ تاریخ بیهقی چ فیاض ص ۱۲۶):
و در حدود کیکانان پیش شیر شد... و عادت
چنان داشت که چون شیر پیش آمدی خشتی
کوتاه دسته قوی به دست گرفتی ... (تاریخ
بیهقی ایضاً ص ۱۲۶). بر آن شرط که چون
به بغداد بازرسد امیرالمؤمنین منشوری تازه
فرستد خراسان و خوارزم و... و ترمذ و
قصدار و مکران و والشتان و کیکانان و ری
و... در آن باشد. (تاریخ بیهقی ایضاً
۲۹۱).