[ تَ ] (اِخ) قتلق ترکان ، دختر براق حاجب و زوجهٔ قطب الدین سلطان بود و پس از درگذشت شوهرش قطب الدین محمد سلطان بن حمیر تاینکو بامر هلاکو تاج ایالت کرمان را به فرزند خود حجاج سلطان تفویض ...
لغتنامه دهخدا
[ تُ ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد شهرستان بیرجند که در ۳۰ هزارگزی جنوب خاوری بیرجند قرار دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
[ تَ رَ / تَ دَ ] (ن مف) ترک خورده. کفته. شکافته. ترکیده. غاچ خورده.
[ تُ تُ ] (اِخ) طغاترکان. رجوع به همین کلمه شود.
[ طُ تَ ] (اِخ) طغای ترکان. یکی از دختران میرزا الغ بیک گورکان. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج ۳ ص ۵۴۲ شود.
[ چَ تُ ] (اِخ) دهی جزء دهستان نیمور بخش حومهٔ شهرستان محلات که در ۱۰ هزارگزی خاور محلات و ۳ هزارگزی خاور راه شوسهٔ دلیجان به خمین در کنار رودخانهٔ لعل بار واقع است. محصولش غلات، پنبه و صیفی ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.