prosecuting attorney
/ˈprɑːsɪˌkjuːtɪŋəˈtɜːrni/

معنی

دادستان، مدعی العموم
سایر معانی: عضو دادسرا، صاحب منصب پارکه
[حقوق] دادستان

دیکشنری

دادستان
اسم
attorney general, prosecuting attorneyدادستان
prosecuting attorney, attorney generalمدعی العموم

ترجمه آنلاین

دادستان

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.